دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است

  در نگاهم، پرواز کبوتران حرم است ودر گوشهایم نجوایی،عاشقانه ودردمند .دخیلم بسته اند به پنجره فولاد وخودشان رفته اند به حرم، تشنه ام آن سوتر،سقاخانه،روبرو به نگاهم ایستاده است، پایدار، و لب تشنگان عطش به آب گوارایش می سپارند و سیر کام دور میشوند.آه اگر می توانستم و در پاهایم توانی بود، تا آن سو می دویدم و ظرف سقاخانه را لبالب آب میکردم و یک نفس سرمی کشیدم و عطشم را به سردی گوارایش می سپردم، بعد ظرفها را یکایک پراز آب می کردم و به هر دخیل بسته عاجزی که یارای حرکتش نبود،آب میدادم،اما افسوس....

در کنار سقاخانه نگاهم به روی آقایی می ایستد که گویی با اشاره با من سخن میگوید. اما چه میگوید؟ نمی دانم، راه دور است و من از اشاره اش چیزی نمی فهمم. نزدیک تر می آید حالا با وضوح او را می بینم. چهره اش متبسم و نورانی است. شالی سبز بر شانه اس انداخته است و کاسه ای در دست دارد. کاسه ای آب را بسوی من دراز میکند و لبانش به آرامی تکان می خورد.

آب...

  دستهایم را به سویش دراز میکنم. او فاصله دارد و دستهای من کوتاه است، تبسمی بر لب دارد و صدایش به گوشم می رسد که میگوید: بلند شو آب را برای توآورده ام، بگیر.

و من بلند میشوم، به طرفش می دوم، روبرویش می ایستم و آب را از دستش می گیرم، با عجله و لا جرعه سر میکشم و سیراب می گویم:

...یا امام رضا...

 شکسته بال ترازمن میان مرغان نیست                                                                 

 دلم خوش است که نامم کبوترحرم است         

                                                                                    
التماس دعا...



سجاد
        

نظرات 5 + ارسال نظر
دکتر۲۶ شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:39 ب.ظ

چه عجب که فتح بابی شد....
قشنگ بود.التماس دعا

پشوتن شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 06:07 ب.ظ http://insunset

نیزه نمباد شرجی وسط دشت تابستون
تاریانه های رگبار توی چله زمستون
نتونستن نتونستن جلوی منو بگیرن
از من خسته خسته شوق رفتنو بگیرن
حالا که رسیدم اینجا پر قصه برا گفتن
پر نیاز تو برای آه کشیدن و شکفتن

یا حق

احمد شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:46 ب.ظ http://mirror.blogsky.com

التماس دعا
انشاالله کنار کوثر از دست خود آقا سیرآب بشیم
خدا کنه !

یا علی

پیر صبا یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ب.ظ

زیبا بود
احساس کردم که این رو کسی شاید هم از نزدیکان برایت تعریف کرده باشه. این طوریه؟

پیر خمین دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:17 ب.ظ http://pire-harat.blogsky.com

التماس دعا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد