ورود...

نــاله زد دوست که راز دل من پیدا شـد       پـیش رنـدان خرابـات چسان رسوا شد

خواستم رازدلم پیش خودم باشدوبس       درمیخــانه گشودند و چنین غوغــا شد

سرخـم را بگشـایید که یـــارآمده است       مــژده ای میـــکده عیـش ازلی برپا شد

سر زلف تو بنــــازم که بــا فشاندن آن        ذره خورشید شد وقطره همی دریا شد

گویی ازکوچه میخــانه گذر کرده مسیح        کـه به درگاه خـــــداوند بلنـــد آوا شـــد

 

سجاد

 

ناله

یک دو هفته ای هست که دارم از بار سنگینی که رو دوشم هست ناله میکنم، ناله که نه، دارم زجر می کشم، هم وزن خودم را تحمل می کنم، هم وزن گره های کور و درشتی را که رو کولم افتاده. 7 جای مختلف، تو این مدرسه لع... ، مسئولیتها و کارهای متفاوت و موازی رو دوشم افتاده، بدبختی نمی دانم این ها را می شود تو کدام پکیج مدیریت زمان و اجرای پروژه و ... جا داد. خودم کردم که لعنت بر ... . در هر صورت میدانم که هر چی می خواهد بشود، 24 ام، اولین مقصدم است و می توانم کمی خود را سبک تر کنم. ولی از یک جهت نمی دانم که برای این روز لحظه شماری کنم یا بزنم تو سر خودم که می خواهد 24 ام بشود.


مثل اینکه یک عضو جدید فیزیکی هم در راه است، امیدوارم اون دیگر مثل ما از آب در نیاد. من یکی که خودم تازه این حرف عالم پیر را فهمیده ام : " وبلاگ را مثل آتشی است که روشن می شود و بعد خاکستر و بعد سردی و ..."


انتهای راه، مرگ است ؛ تکامل در انتهاست ؛ هیچ چیز کامل نیست ؛ یک معادله با سه مجهول ( جیمز استفنر ) .


 حامد

انعکاسی از سعد آباد

 هرگز به دوستانت کاستی هایشان را در جمع نگو چون ممکن است عیوب خود را برطرف کنند اما مطمئنا هیچگاه تو را به خاطر این تذکر نمی بخشند ( لوگان پارسال اسمیت ) .



 امروز با چند تا دیگر از دوستان رفته بودیم کاخ سعد آباد. جالب این بود که اگر بخواهی داخل کاخ سفید (موزه ملل) بشی باید کفشت را در میاوردی!!!! البته برای حفظ آبرو یک رو فرشی مامان دوز بهت می دادند تا بپوشی. قبلا این کاخ را 2 یا 3 بار دیده بودم ولی این بار متوجه شدم که خدا بیامرز خیلی هم نسبت به دیگر شاه ها، شاهی نمیکرد!!!


در این چند وقت هیچ بار موقعیت این پیش نیامده بود که به موزه برادران امیدوار بروم (بعلت زیادی دور بودن نسبت به دیگر کاخ ها در سعد آباد) برای خودش عجیب بود؛ تصاویر، لوازمی که با خود آورده بودند،چگونه زنده ماندنشان، پشتکار و امیدوار بودن این دو برادر. فکرش را بکنید با موتور به کور ترین نقاط دنیا که آدم از آنجا زنده بیرون نمیآید برود، می شد در بعضی از عکس ها، به معنای واقعی کلمه دور بودن از تمدن را فهمید. مسئول آنجا می گفت وقتی لباس و پوشش به این افراد از سوی برادران امیدوار معرفی شد آنها نمی توانستند این موضوع را باور و قبول کنند.


 

این هم یک سایت که دیدنش بسیار ارزش دارد : www.nanoclub.ir


 

حامد

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

خرم آن روز که دل فرصت فریاد نکرد
خوش تر آن روز که دل داد ز بیداد نکرد
یادم آید که تو رفتی و مرا یاد نشد
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد

می رسد بانگ فلک از پس انعام و شمول
ز چه خوابی که کنون می رسدت وقت نزول
بنده حلقه به گوش تو شدست این دل من
آن جوان بخت که می زد رقم خیر و قبول
بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد

جلوه ای کردی و این دل نه دیگر دیده ملک
عرض دل گشته به اندازه باغات فدک
نه ز بیداد کسان گویم و از جور زمان
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پای علم داد نکرد

آتشی کو که به دامان دل زار فتد
به صبا گو که مرا تا بر دلدار برد
ناله ها کردم و پژواک دلم خاموشی
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکد

دل ز دیوار بلا رفت و به دام تو فتاد
یا رب آن دم که دل از دام برون باد مباد
دلم از حسن جمال و رخ دلدار برفت
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خدا داد نکرد

مرغ دل رفته و من را نبود هیچ خبر
من دلداده ندیدم که بیاید به گذر
ز چمن  رفته ای و سایه خود بازبری
سایه تا باز گرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد

من دیوانه چه گویم به تو از شرح فراق
که مرا باعث امراض تویی یار نه راق
گوئیا بوی مسیحا ز جوانب برسد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد


توضیح :‌شعر فوق در قالب مخمس سروده شده که شکل هندسی آن به شکل زیر است :

----------+       ----------+
------------       ----------+
----------=

----------*       ----------*
------------       ----------*
----------=

 ....

در هر بند سه مصراع اول سروده صبا و دو مصراع باقی مانده تضمین از شعر حافظ است.

«میلاد»

شرح خون ...

مطلب ذیل جوابی است بر درخواست حامد عزیز٬ و تقلایی است بیهوده در وصف گوشه ای از جمال مولای عشاق و سید شهدا ... باشد که مقبول افتد.

شرح خون هرگز نیاید در قلم           از غم مولا بود جانم بکم
السلام ای شاه شاهان غریب           السلام ای آیه امن یجیب
ای مقدس تر نباشد از تو کس           ای ندید عالم به خود برتر نفس
السلام ای بی سر سردار من           السلام ای مهوش دلدار من
ای که در خون شد سرت بر خاک شد           خاک راهت با تو چون شد پاک شد
السلام ای مدح تو نتوان بگفت           شرح نیکی های تو نتوان نگفت
ای که مدحت در زبان ناید همی           تاب دیدارت نیارد جان دمی
السلام ای زاده بنت رسول           السلام ای برتر از فکر و عقول
ای که شب مخمور چشمانت شده           عالمی در بوی دیدارت شده
گوئیا مه نور خود را با خرد           از فروغ مهر بر جان می خرد
چون ندانستند سر نور را           کز تو گیرد مه همی این شور را
یا حسین ای سید و مولای عشق           بخشم این ادنی سخن را پای عشق
چون صبا کمتر بود از موی تو           می نراند این سخن در کوی تو

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ...

تذکر: در ضمن برای رفع ابهام برخی دوستان باید عرض کنم که مقصود از صبای پست قبل٬ بنده حقیر است نه صبای کاشانی که جز مدح شاه و درباریان کاری نداشته است.

«میلاد»

انعکاسی از دنیای نانو

نمیدانم باید از این همه تعطیلی های نا خواسته خوشحال بود یا ناراحت!!!

مثل اینکه آقای حاجی اعلام کرده بود دیگر تعطیلی وجود نخواهد داشت، خوب لابد با هیئت دولت هماهنگ نبوده که این اوضاع پیش آمده است.


جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است. ( سایمن استرانسکی )


 دارم برای یک جایی مطلبی در مورد نانو تکنولوژی به زبان خودمون می نویسم، کامپیوتر احمد و علی هم مثل اینکه فاتحه اش خوانده شده ، فقط من ماندم با این میلاد که باید یک چیزی در مورد محرم پست کنه که هنوز نکرده، لذا تا پست میلاد این مقاله را پست کردم و خوشحال می شوم هر جا که گنگ است مشخص کنید تا یک چیز آبرو مندانه! از آب در بیاید ، البته مجبور به خواندن این همه مطلب هم نیستید، فقط یک جوابی به علم جفر و ماوراء مطرحه در پیر هرات است.

 

 در آینده ای نه چندان دور، در خانه های جدید آجرها ممکن است هنگامی که ترکی درآنها ظاهر میشود خودشان را تعمیر کنند. ماشینها نیز ممکن است با لایه ای به استحکام الماس پوشانده شوند که آنها را در برابر خراشها محافظت میکند و بعلاوه بتوانند تغییر رنگ بدهند. پزشکان نیز خواهند توانست صدها نوع بیماری را تنها با قراردادن یک قطره خون در یک دستگاه تشخیص داده و پس از چند ثانیه نتیجه را دریافت کنند . شما می توانید با یک سفینه فضایی 4 نفره که هزینه‌ای در حدود یک خودروی سواری دارد به دور مدار زمین گردش کنید، ابر کامپیوتر هایی در اندازه یک سلول ساخته خواهند شد که قادر به زیاد کردن سرعت و حافظه خود می باشد و .... البته تا کنون بسیاری از این ممکن ها به واقعیت تبدیل شده و هنوز به مرحله بهره برداری در صنعت و زندگی نرسیده است.

همه مثال هایی که در بالا زده شد چشمه کوچکی از توانمندی های نانو تکنولوژی است. علمی که با قدرت خود می تواند مواد، ملکول ها و اتم ها را در کنترل خود گیرد و با چیدن آنها در کنار هم و با بهره گیری از خواصی که آن ها در مقیاس نانو از خود ظاهر می کنند ، به گشایش اسرار طبیعت در تمام عرصه ها از مهندسی تا پزشکی بپردازد.

 

نانوتکنولوژی تولید مولکولی یا به زبان ساده‌تر ، ساخت اشیاء اتم به اتم، مولکول به مولکول، توسط بازوهای روبات برنامه‌ریزی شده در مقیاس نانومتریک است و نانومتر یک میلیاردم متر است (پهنای معادل با 3 تا 4 اتم).
نانوتکنولوژی ساخت ابزارهای نوین مولکولی منحصر به فرد با بکارگیری خواص شیمیایی و فیزیکی کاملا" شناخته‌شده اتمها و مولکولها ( نحوه پیوند آنها به یکدیگر) را ارائه می‌دهد. مهارت مطرحه در این تکنولوژی دستکاری اتمها بطور جداگانه و جای دادن دقیق آنان در مکانی است که برای رسیدن به ساختار دلخواه و ایده‌آل موردنیاز. این قابلیت تقریبا" حاصل شده است و با رویکرد ساخت از پایین به بالا یا  Bottom-upمطرح است.(البته در مقابل این روش، ساخت از بالا به پایین(Top-down) هم وجود دارد که در آن از لیتوگرافی یا دانش حکاکیدر مقایس نانو برای برش و شکل‌دهی لایه‌های نازک جامد استفاده می‌شود و قدرت تفکیک آن محدود به اندازه‌های بزرگتر از 100 نانومتر می‌باشد اما در روش پایین به بالا قدرت تفکیک آن 1 تا 100 نانو متر می باشد.)  به عنوان مثال شما می توانید اتم های کربن موجود در زغال سنگ را با تغییر دادن ترتیب قرار گرفتن آنها به الماس، فولرن(C60)  و نانو تیوپ ها تبدیل کنید و دیگر دردسر روش های مختلف شیمیایی و فیزیکی برای تولید و بدست آوردن این ملکول ها را نخواهید کشید .چیزی که کار را باز جالب تر می کند این است که شما می توانید با کدگذاری اینکه چگونه اتم ها در کنار هم قرار گیرند و دادن این کد به خود اسمبلر ها (ماشین های کوچکی که می توانند خود کار یکدیگر را تولید کنند) به صورت هوشمند این مواد را تولید کنید.

 

حالا شما می توانید با این قدرت ، تمام خواص ماده خود را از رنگ و شکنندگی و استحکام آن گرفته تا چگونه خود را به صورت هوشمند تکثیر و تکامل دهدند، تغییر دهید.

نانو تکنولوژی یک رشته خاص نیست بلکه تلفیقی از علوم مختلف است که وارد تمام علوم و رشته ها شده و در صدد ارزان تر ،هوشمندتر، سریع تر، راحت تر، امن تر و ... کردن بر می آید.

 

برخی از قابلیتهای نانوتکنولوژی عبارتند از :
1. محصولات خوداسمبل
2. کامپیوترهایی با سرعت میلیاردها برابر کامپیوترهای امروزی
3. اختراعات بسیار جدید ( که امروزه ناممکن است)
4. سفرهای فضایی امن و مقرون به صرفه
5. نانوتکنولوژی پزشکی که درواقع باعث ختم تقریبی بیماریها، سالخوردگی و مرگ و میر خواهد شد.
6. دستیابی به تحصیلات عالی برای همه بچه‌های دنیا
7. احیای مجدد بسیاری از حیوانات و گیاهان منقرض‌شده
9. احیاء و سازماندهی اراضی

10. ...

 

مواردی از پیشرفت های نانو تکنولوژی که محقق شده:

 

1. در پزشکی، نانو ذراتی که به توزیع آسان دارو در قسمتهای بدن کمک میکنند. این وسایل به اصطلاح کوچک که از دارو ساخته شده اند با لایه هایی از نانو ذرات پوشیده شده اند و میتوانند به قسمتهای مختلفی از بدن برسند و بیماریهای از قبیل سرطان را درمان کنند.

پیشرفت در تشخیص بیماریها نیز قابل پیشبینی است، همانطور که دستگاههای جدیدی که بر اساس تشخیص    DNAیا پروتئین پایه گذاری شده اند و میتوانند از مقدار ناچیزی خون به طور همزمان وجود چندین بیماری را تشخیص بدهند.

 

2. در صنایع الکترونیکی، هم اکنون یک هد مغناطیسی با اندازة حدود نانو تولید شده که اطلاعات را از دیسک سخت میخواند. همچنین تراشه های حافظه با اندازة نانو مدنظر هستند که قدرت ذخیره ای برابر با هزاران تراشه فعلی را دارا خواهند بود.

 

3. در علوم زیست محیطی، غشاءهای نانویی فیلترهایی برای سد نفوذ آلودگیها هستند و همچنین قادر خواهند بود تا آلودگیها را با روشهای شیمیایی یا بیولوژیکی پیدا کرده و برطرف کنند.

 

4. در صنایع نساجی، لباس ها و پارچه هایی تولید شده که نه خیس می شوند و نه کثیف و بعضی از آن ها با وجود نازکی و سبکی ضد گلوله اند و بسیاری از علائم حیاتی انسان را کنترل می کند.

و ....


 

حامد

گزارش اقلیت!!!

در این چند روز برای من اتفاقات جالب و فوق العاده ای افتاده که اصلا تصورش را نمیکردم. تعطیلی روز شنبه و پیامدها و حرف های پشت آن، رفتن به دبیرستان فرزانگان همراه جمعی از دوستان برای بازدید از نمایشگاه پروژه ها، قرائت معلم فیزیک، ورود رشته نانو تکنولوژی که هنوز نمیدانم در چه گرایش و رشته ای و ...

 


حرف اولم در مورد علم جفر(همان جفنگ و رمّالی خودمان) است که در وبلاگ پیر هرات مطرح شد، والا نمیدانم بگم قانع شدم یا نه!!! همین جاهاست که دین و علم می زنند تو سر هم، یک دلیل علمی، منطقی، چیزی پشتش می تواند وجود داشته باشد یا نه؟ ولی این جالبه که خود دانشمندان که در این مقطع به جنگ و دعوا پرداختند، سخن از نیروی پنجم در طبیعت با نام "نیروهای کیهانی "  آورده اند که حداقل بتوانند این جفنگیات! را فقط عینی باور کنند که البته منشا این توجه شان هم همان اتفاق های عجیب غریبی است که  در هرم خئوپس می افتد اما باید این را بگویم که من اینکه هر حرف برای خودش یک چیزی دارد و ... یک قدر هم اغراق آمیز است( فقط امیدوارم پیر هرات خودشان را کنترل کنند که برای فشار خونشان خوب نیست. )

 


اما گزارش علمی بازدید از نمایشگاه پژوهش فرزانگان!!!

چیزی که خیلی جالب بود، هنگام ورود ما به محل پروژه های شیمی بود، از در رفتیم تو یکی داد زد: "مسعود ...!!!" خوب شد قبلا هماهنگ کرده بود که یکی از آشنایان مشغول تحصیل در آنجا است و اگر حالا بیا دو ساعت توضیح بده سوء تفاهم پیش آمده.

البته فقط هدف من گزارش و تحلیلی از پروژه هاست و از باقی جوانب! عبور می کنم که انشاءالله خود پیر هرات که ما را در این برای امر خیر یاری نمودند، به قلم خود بررسی جوانب بپردازند.

تقریبا 70 درصد پروژه ها مطالعاتی تحقیقاتی بود که 5 نفر رفته بودند یکسری مطالب را جمع کرده بودند و باز با تسلط کم روی باقی جوانب آن را ارائه می دادند. از این جهت با تسلط کم که اگر کسی پیش زمینه ای در مورد آن مطلب داشت و سوالی می کرد جواب هایی از قبیل "در حیطه  پروژه ما نیست " و یا "خود دانشمندان هنوز کشف نکرده اند" و ... میدادند. البته خوب جالب بود که کل این پروژه را که یک نفر هم می توانست جمع کند، 5 نفر روی آن کار کرده بودند. البته این را جدی می گم که هر کس می توانست در آن جیغ و داد توضیحات را بفهمد، یک لول کارش درست تر بود. 

از آن طرف هم افرادی در زمینه فیزیک و نجوم پیدا می شدند که کار کرده بودند ولی خوب مثلا پیدا می شدند که آن بالا یک فرمول نوشته بودند و خود نمی دانستند که از کجا آمده و ... .

پروژه ای که آن وسط توجه ام را جلب کرد تاثیرات مغناطیسی زمین بر نماز گزار بود؛ اما متاسفانه کسی برای توضیح نبود .

آخرین نکته اینکه روحیات خاله بازی هنوز در آنها وجود داشت و سر هر غرفه ای میرفتی وسایل پذیرایی فراهم بود!!!

 

حامد