خانه عناوین مطالب تماس با من

آیینه

آیینه

پیوندها

  • محفل
  • نگاتیو
  • امید وصال
  • کیمیای قلم

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • اگر بار گران بودیم ...
  • گریه کنید بهتره
  • توجه کنید
  • این نیز بگذرد...
  • اینم یه چند گانه ی دیگه...
  • شب رفت، اما ستاره ها هستند.
  • این فقط یک نظر سنجی است
  • بی بیب...
  • مزخرفات( دقت کنید الف و ت نشانه ی تانیث است)
  • آغاز راه...
  • [ بدون عنوان ]
  • ای دوست...(۱.۲)
  • میرم از شهر فرشته های زشت
  • آغاز
  • غم جدایی یار چه شیرین است...(۱)

نویسندگان

  • آیینه 156

بایگانی

  • فروردین 1386 1
  • اسفند 1385 1
  • بهمن 1385 1
  • دی 1385 8
  • آذر 1385 9
  • آبان 1385 13
  • مهر 1385 10
  • شهریور 1385 3
  • شهریور 1384 1
  • مرداد 1384 1
  • تیر 1384 1
  • خرداد 1384 1
  • اردیبهشت 1384 7
  • فروردین 1384 5
  • اسفند 1383 5
  • بهمن 1383 7
  • دی 1383 6
  • آذر 1383 18
  • آبان 1383 27
  • مهر 1383 4
  • مرداد 1383 1
  • تیر 1383 10
  • خرداد 1383 6
  • اسفند 1382 1
  • شهریور 1382 4
  • مرداد 1382 1
  • خرداد 1382 4

آمار : 82634 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • وطن یعنی خلیج تا ابد فارس ... دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1383 00:32
    بمباران گوگلی نتیجه داده و حالا دیگه در صدر فهرست جستجوی گوگل با هر عبارت شامل Arabian Gulf لینک این سایت مشاهده می شه : http://arabian-gulf.info واقعا که جا داره از اون کسی که این ایده رو داده تشکر کنم. بدیهی ترین حق هر ملتی تمامیت ارضی کشورش است. تا آن جا که من می دانم خلیج فارس همیشه فارس بوده و هست و خواهد بود ......
  • شاگرد زرنگ یا ماهر در تیر اندازی؟ یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1383 06:49
    متناسب با جو موجود و همانطور هم که گفته بودم، یک چند جمله ای را که بین یک پیر عارف با شاگردانش رد و بدل شده است را نوشته ام: از شیوانا عارف بزرگ می پرسند که تنبل ترین شاگرد مدرسه کدام است؟ پاسخ داد آن شاگردی است که فقط بخشی از کتاب را نخوانده و چون تمام کتاب را نخوانده در امتحان شرکت نمیکند تا در آینده بعد از اینکه...
  • مدرسه ی عشق جمعه 6 آذر‌ماه سال 1383 14:05
    این هفته که در ساعات پایانی آن هستیم هفته ی بسیج است .خوب است که کمی درمورد بسیج صحبت کنم و نظرخودم را نسبت به این موضوع در شرایط حال بیان کنم آیا امروز بسیج همان بسیج قدیم وآیا بسیجیان همان بسیجیان قدیمی هستند؟ به نظرمن بسیج امروز به هیچ دردی نمی خورد .چون اصل مطلب بسیج فرهنگ بسیجی است ودر کنار آن فعالیت های نظامی آن...
  • دست در زلف ببرد و ... جمعه 6 آذر‌ماه سال 1383 11:31
    دست در زلف ببرد و همه موی افشان کرد / یک نگه کرد دو صد دل ز رخش جوشان کرد در ره مهوش او دار گرفتار آمد / چو ز دادار جهان بارگهش پنهان کرد جمله خلق ز طوق رخ او آزادند / هر که رویش نظری کرد دلش زندان کرد شبه او کس نتوانست خرامید دمی / نفسی خوش بخرامید جهان مستان کرد فکر لعل لب او بود همه در سر من / که برم نیس شدن در...
  • خلقت آدم چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1383 22:39
    سحر خلقت آدم نظری بر گِل شد / یک شعاع از نظر روح بر آن نازل شد تا نسیمی ز بن ِ باغ پریان خوردش / از همان جا گـُل فتنه ز گِلش حاصل شد تا حریقی ز می عشق بر او افزون شد / بین عقل و نظر گِل فُتنی فاصل شد جرعه ای اشک روان با نظری قوس قزح / بنهادش بنهادند فسون باطل شد قطره ای خون جگر، یک نفس آه دمان / برگرفتند و زدندش به...
  • گربه هم می تواند با چشمانش حرف بزند. سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1383 22:26
    از وقتی که شروع به وبلاگ نویسی کردم دید و نگاهم به محیط اطراف تا حدودی فرق کرده است. به همه چیز ظریف تر نگاه میکنم تا شاید از آن چیزی عایدم شود، مقالات را دقیق تر میخوانم تا شاید بتوانم بهتر روی آنها فکر کنم و تحلیلی روی آنها داشته باشم. شاید این جمله ای که میگم مسخره به نظر بیاید ولی خیلی دوست داشتم میتوانستم پای...
  • طلسم سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1383 21:56
    بله دوستان بالاخره طلسم شکست وبعد از یک هفته واندی روز مطلبی در وبلاگ نوشتم.البته امیدوار هستم که بعضی ها هوس نکرده باشند مارا(همان من را است) از وبلاگ بیرون بی اندازند. علی
  • باد خزان چه می کند غنچه نا دمیده را ... دوشنبه 2 آذر‌ماه سال 1383 23:57
    از چه طلب کنی ز من راز محبت و وفا/شرح چگونه گویمت قصه ناشنیده را قرار شده که ان شاء الله این دوستی که شعر فوق را از ایشون نقل کردم افتخار بدن و به طور موقت وارد تیم نیمه فعال آیینه بشن که به علت اردوی دانش آموزی متاسفانه یه دو روزی خوابیده بود. در ضمن تولد آقا منصور رو هم به ایشون تبریک می گم و واقعا از اینکه لطف کردن...
  • یه روز رفیق راهی سفر پایه پیاده شنبه 30 آبان‌ماه سال 1383 20:01
    پنج شنبه جمعه رو با بچه های مدرسه رفته بودیم اردو چشمتون روز بد نبینه بعد این همه انتظار برای رفتن به یک اردوگاه خفن توی لواسانات (امام خمینی) شانس فلانه ما هوا بارونی شد ناجور ما هم یا تو سالن بازی کردیم یا استخر بودیم یا ... . این سه نقطه خیلی حرفها تو خودش داره حیف که کیبورد من بلد نیست این حرف ها رو چه جوری بگه...
  • در آیینه بنگرید تا خود را در دل آن ببینید. چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 19:18
    1. از اونجایی که این وبلاگ مثل آیینه ای است که می تواند چیزهای زیادی را از شما در دل خود نمایان سازد، تصمیم گرفتم یک تست شخصیت را که در جایی خوانده بودم، منعکس سازم . چند ماه پیش یک اردویی رفته بودم که یکی از دوستان یک سری تست شخصیت جالب و به معنای واقعی، باحال را مطرح کرد. واقعاً شرکت در این تست ها به عنوان اولین...
  • ببخشید سه‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1383 22:46
    چند تا ببخشید باید بگم به چند نفر : ۱- به اون دسته از دوستای عزیزی که یه مدت به طور موقتی توی این آیینه خونه در خدمت اونها بودیم و الان دیگه نمی تونیم اون ها رو کنار خودمون داشته باشیم. ۲- به اون دسته از بازدید کننده های محترمی که متاسفانه نمی توانند banner و یا موسیقی متن وبلاگ رو بشنون. این به این علته که ISP شما...
  • مرز در ... دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1383 02:08
    مرز در عقل و جنون باریک است/کفر و ایمان چه به هم نزدیک است عشق هم در دل ما سر در گم / مثل ویرانی و بهت مردم گیسویت تعزیتی از رویا / شب طولانی خون تا فردا خون چرا در رگ من زنجیر است / زخم من تشنه تر از شمشیر است مستم از جام تهی حیرانی / باده نوشیده شده پنهانی عشق تو پشت جنون محو شده / هوشیاری است مگو سهو شده من و...
  • ماه نو٬ StyleSheet نو دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1383 00:06
    ماه عوض شه و وبلاگ ما عوض نشه؟ مگه میشه ... امیدوارم روزه همه قبول باشه. امیدوارم من رو هم دعا کرده باشین. فردا امتحان شیمی داریم. خد به خیر کنه. نظرتونو راجع به غالب وبلاگ بگین. الان بهتر شده یا قبلا خوب بود؟ میلاد
  • تمام شد!!! یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1383 06:58
    عید فطر مبارک باد. بالاخره این ماه هم مثل ماه رمضان های قبل تمام شد و تنها چیزایی که برای من به جا ماند،2 یا 3 کیلو لاغر شدن بود.خوش بحال کسی که از این ماه درست حسابی استفاده کرد. قالب وبلاگ هم خوشبختانه عوض شد.از میلاد که یکدفعه همه را غافلگیر میکنه ممنونم . حامد
  • عید مبارک شد... شنبه 23 آبان‌ماه سال 1383 21:42
    بله ... گویا بالاخره عید هم بر ما مبارک شد و آقایان فضلا موفق شدند که ماه رو در دام خود گرفتار کنند و لبخند رو بر لبان ما بچه های شب امتحانی بنوشونند. عید شما هم مبارک باشه میلاد
  • یه خبر خوب ... شنبه 23 آبان‌ماه سال 1383 19:48
    کانال پنچ روز عید فطر می خواد ساعت یک و نیم بعد از ظهر فیلم معروف The Last Samurai با بازی Tom Cruise رو پخش کنه. افطار رو با آقا منصور و دو تا از بچه ها رفته بودیم بیرون. جای شما خالی. هرکسی که می ره نماز فردا وجدانا یه مرامی بذاره و ما رو هم دعا کنه. میلاد
  • وقت زیادی شنبه 23 آبان‌ماه سال 1383 18:04
    تنها بدیکه که جایی افطاری دعوت شدن داره ضایع شدن پنجشنبه شب به اون با حالی به طور کامل است. صبر بعد از افطار تا دو سه ساعت دیگه که بند و بساط شام به پا شود دیوانه میکنه مخصوصا که هم صحبتی نداشته باشی، نه اینکه از این وقت برای درس خواندن و از این جور کارای مثبت استفاده کنم، البته (البته غیر ممکن هم نیست) ولی بقیه اش...
  • الهی و ربی من لی غیرک پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 18:53
    می دونی حرفی ندارم اگه زمزمه هامون شده یخ تو دلامون می دونی جایی ندارم جز امشب زیر بارون برم پیش خدامون خخ خدخد خداخدا الله رب پروردگار چمیدونم بت الاهه پدر اهورامزدا یا هر چیز دیگه ای که بهش میگید هست بالاخره یکی هست و هممون میدونیم هست . ما مال اونیم و اون صاحب ماست رب ماست ما رو میبینه :عالم محضر خداست: چرا باید تو...
  • جدیدم!! پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 14:53
    یکی بیاد یکی بیاد تا آخر عاشق بمونه دل زده وخسته نشه دل کسی رو نشکونه!!...!! سلام!!! به ما هم اجازه دادن که بنویسیم.. نیما بهروان یکی دیگه از این مفیدیا از نوعه بیسشیشیش!! البته این اجازه فعلا موقتیه تا ببینیم که چی می شه بالاخره ما هم یه خورده حرف بزنیم دیگه!! نیما!
  • یه آدم جدید پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 13:02
    چون این روزا مد شده که هی آدمه جدید بیاریم و به صورت گله ای وبلاگ بنویسیم٬ یه نفر دیگه رو هم آوردیم. اسمش رو هم نمی نویسم چون دیگه اون کنار جا نداریم. شرمنده. میلاد
  • قربون هرچی نامرده که اگه نبودن مردا شناخته نمی شدن... پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 12:16
    ۱ . بعضیا خیلی دم از راست و دروغ می زنن بعضیا خیلی دم از مردی و مردانگی می زنند بعضیا فکر می کنند به یه جا که می رسند خدا شدن بعضیا تا یه دوست جدید پیدا می کنن قبلی یا رو از history شون پاک می کنن البته خیلی ها ... ۲ . امروز فهمیدم (تازه!)وبلاگ نویسی چیه... ۳ .از اقا میلاد هم تشکر داریم که اینقدر به فکر اینجان و شمع...
  • قدرت کلمات پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 05:56
    ۱. یه داستان از چند تا قورباغه می خواهم بگم که دست جمعی قرار میگذارند آخر هفته با رفیق رفقا بعد ار امتحانات نفس گیر آبان بروند گردش تو جنگلهای آمازون.تو همین چرخ زدنها و صحبت و غیبت پشت سر معلمانشان در جنگل، دو تاشون می افتند تو یک چاله عمیق. یک دفعه دوزاری بقیه میافتد که کم اند.اینور و آنور را یک نگاه می اندازند و آن...
  • یه تغییر کوچیک ... پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 01:02
    تصمیم گرفتم به طور کاملا خودسرانه یه تغییر کوچیک توی وبلاگ بدم٬ در نتیجه : ۱- لوگوی وبلاگ رو کاشتم اون بالا ۲- آهنگ فیلم رسم عاشقی رو هم به وبلاگ اضافه کردم٬ اگه این آهنگ رو می خواین می تونین اون را به آدرس http://www.sharemation.com/mmnaseri/track004.wma پیدا کنین. میلاد
  • خدا را بدان میز و تخته گوی ... پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1383 00:11
    ۱- امروز بالاخره تونستم یه امتحان آبرومندانه بدم ... ۲- باید گفت که : بنازم به مرام گاوا که نمی گه من بلکه میگه ما٬ بنازم به مرام تخته که هرچی می زنی تو سرش صداش در نمی آد ... ۳- الکامپ دوباره داره میاد٬ ولی این دفعه باید از پیش ثبت نام کرده باشی. می تونی به سایت http://www.elecompfair.com بری تا ثبت نام کنی! میلاد
  • سحر با باد می گفتم ... سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1383 01:57
    سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی امروز اولین امتحان میان ترم دادیم. باز هم مثل همیشه اولین برگ یاس رو در کارنامه سال تحصیلی گذاشتیم و در رفتیم ... (یا حداقل برای من که این طور بود) خدا بقیه اش رو به خیر کنه. میلاد
  • اللهم رب شهر رمضان ... یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1383 14:46
    تا حالا به این فکر کرده بودید که خدا چقدر مهربونه به قول یه بنده خدا :ماه رمضون مث یه کارواشه که تو خیابون ولی عصر گذاشتن ؛ خواه ناخواه باید از زیرش رد شی یکی زود می ره یکی دیر ...می فهمید. امسال ماه رمضون بدجوری زود گذشت بد خیلی بد خدا عاقبت ما رو به خیر کنه به قول احمد : آدم تکراری مثل یه قاب عکس گرد و خاکیه که...
  • برای همدردی با میلاد جمعه 15 آبان‌ماه سال 1383 17:16
    میلاد جان درکت می کنم چون دقیقا همان بلایی که سر تو امد سر من هم آمد!و تو راست می گویی که دوست داری هوار بزنی چون من هم دوست دارم هوار بزنم و البته باید اضافه کنم که: جگر انسان واقعا اتش می گیرد وقتی میبیند که مسافتی طولانی را باهزار مکافات پیموده تا به یک مجلس با حال برود ولی به علت داشتن یک خواهر جغله ی شر باید همان...
  • اهورا کجاست؟؟؟!!! جمعه 15 آبان‌ماه سال 1383 16:56
    یک ماه از تاریخ امدن اهورا می گذرد ولی آب از آب تکان نخورده است . یکی نیست که بگه آخه ای اندک برقی (لر ها به سیفون می گویند اندک) تو آب دماغتم نمی تونی جمع کنی چرا ضر زیادی(باعرض پوزش) می زنی ؟ ع.ک ۱۵/۸/۸۳
  • من از پایان می ترسیدم و آغاز کردم ... جمعه 15 آبان‌ماه سال 1383 16:10
    الو ... الو ... یک.دو.سه... امتحان می کنم یک دو سه... سه سه سه ... صدا خوبه؟ به نام خدا السلام علی جمیع اهل البلاگ بالاخره ما هم اومدیم . دیر و زود داشت اما سوخت و سوز نداشت من اسمم احمد و ... (آخه همتون منو میشناسید دیگه معرفی لازم نیست! البته هر کس هم نمیشناسه صبر کنه تا تو قسمت معرفی اعضا ببینه)...
  • من به تنگ آمده ام ... جمعه 15 آبان‌ماه سال 1383 00:52
    من به تنگ آمده ام از همه چیز٬ از همه کس٬ بگذارید هواری بزنم ... این رو برای این می گم که همه بدونن ... واقعا چقدر سخته که همه عوامل طبیعی دست به دست هم بدن تا آدم نتونه شب قدر رو بره بیرون و تو یه جمع درست و حسابی مراسم احیا داشته باشه. شب قدر است و فرصت بهر توبه .... همی فرصت چرا می نا شماریم ... میلاد
  • 156
  • 1
  • 2
  • 3
  • صفحه 4
  • 5
  • 6