در زیر درختان می چرخم؛
برگها چرخ خوران می ریزند؛
پاییز نارنجی فام است.
چه دلم را می برند ٫ رنگهای خزان امروز.
* * *
روی چمنهایم؛
اکنون به بهار می نشنید.
ساعت به دو عقرب برنده ٫
اینک را به خزان می کشاند.
آه چه زیباست بهارِ اینک!
* * *
چشمهایم رو به بالاست؛
آفتاب هم کرده کنون خانه در آن.
چشمهایم شسته شده اند٫
آخِر خورشید در آنها می تابد.
آبِ هم اکنون ٫ چهره ام می شوید؛
امید برایم که جه زیباست٫
به فردا می ماند.
آیینه
سهشنبه 20 خردادماه سال 1382 ساعت 11:47 ق.ظ
امیدوارم از دلی همچو آئینه بهرهمند باشی
دل همچون آئینه تابان و صادق
سلام
خسته نباشی.الحق که بی مزه ای.
البته با عرض معذرت. بای بای