شرح خون ...

مطلب ذیل جوابی است بر درخواست حامد عزیز٬ و تقلایی است بیهوده در وصف گوشه ای از جمال مولای عشاق و سید شهدا ... باشد که مقبول افتد.

شرح خون هرگز نیاید در قلم           از غم مولا بود جانم بکم
السلام ای شاه شاهان غریب           السلام ای آیه امن یجیب
ای مقدس تر نباشد از تو کس           ای ندید عالم به خود برتر نفس
السلام ای بی سر سردار من           السلام ای مهوش دلدار من
ای که در خون شد سرت بر خاک شد           خاک راهت با تو چون شد پاک شد
السلام ای مدح تو نتوان بگفت           شرح نیکی های تو نتوان نگفت
ای که مدحت در زبان ناید همی           تاب دیدارت نیارد جان دمی
السلام ای زاده بنت رسول           السلام ای برتر از فکر و عقول
ای که شب مخمور چشمانت شده           عالمی در بوی دیدارت شده
گوئیا مه نور خود را با خرد           از فروغ مهر بر جان می خرد
چون ندانستند سر نور را           کز تو گیرد مه همی این شور را
یا حسین ای سید و مولای عشق           بخشم این ادنی سخن را پای عشق
چون صبا کمتر بود از موی تو           می نراند این سخن در کوی تو

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ...

تذکر: در ضمن برای رفع ابهام برخی دوستان باید عرض کنم که مقصود از صبای پست قبل٬ بنده حقیر است نه صبای کاشانی که جز مدح شاه و درباریان کاری نداشته است.

«میلاد»

انعکاسی از دنیای نانو

نمیدانم باید از این همه تعطیلی های نا خواسته خوشحال بود یا ناراحت!!!

مثل اینکه آقای حاجی اعلام کرده بود دیگر تعطیلی وجود نخواهد داشت، خوب لابد با هیئت دولت هماهنگ نبوده که این اوضاع پیش آمده است.


جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است. ( سایمن استرانسکی )


 دارم برای یک جایی مطلبی در مورد نانو تکنولوژی به زبان خودمون می نویسم، کامپیوتر احمد و علی هم مثل اینکه فاتحه اش خوانده شده ، فقط من ماندم با این میلاد که باید یک چیزی در مورد محرم پست کنه که هنوز نکرده، لذا تا پست میلاد این مقاله را پست کردم و خوشحال می شوم هر جا که گنگ است مشخص کنید تا یک چیز آبرو مندانه! از آب در بیاید ، البته مجبور به خواندن این همه مطلب هم نیستید، فقط یک جوابی به علم جفر و ماوراء مطرحه در پیر هرات است.

 

 در آینده ای نه چندان دور، در خانه های جدید آجرها ممکن است هنگامی که ترکی درآنها ظاهر میشود خودشان را تعمیر کنند. ماشینها نیز ممکن است با لایه ای به استحکام الماس پوشانده شوند که آنها را در برابر خراشها محافظت میکند و بعلاوه بتوانند تغییر رنگ بدهند. پزشکان نیز خواهند توانست صدها نوع بیماری را تنها با قراردادن یک قطره خون در یک دستگاه تشخیص داده و پس از چند ثانیه نتیجه را دریافت کنند . شما می توانید با یک سفینه فضایی 4 نفره که هزینه‌ای در حدود یک خودروی سواری دارد به دور مدار زمین گردش کنید، ابر کامپیوتر هایی در اندازه یک سلول ساخته خواهند شد که قادر به زیاد کردن سرعت و حافظه خود می باشد و .... البته تا کنون بسیاری از این ممکن ها به واقعیت تبدیل شده و هنوز به مرحله بهره برداری در صنعت و زندگی نرسیده است.

همه مثال هایی که در بالا زده شد چشمه کوچکی از توانمندی های نانو تکنولوژی است. علمی که با قدرت خود می تواند مواد، ملکول ها و اتم ها را در کنترل خود گیرد و با چیدن آنها در کنار هم و با بهره گیری از خواصی که آن ها در مقیاس نانو از خود ظاهر می کنند ، به گشایش اسرار طبیعت در تمام عرصه ها از مهندسی تا پزشکی بپردازد.

 

نانوتکنولوژی تولید مولکولی یا به زبان ساده‌تر ، ساخت اشیاء اتم به اتم، مولکول به مولکول، توسط بازوهای روبات برنامه‌ریزی شده در مقیاس نانومتریک است و نانومتر یک میلیاردم متر است (پهنای معادل با 3 تا 4 اتم).
نانوتکنولوژی ساخت ابزارهای نوین مولکولی منحصر به فرد با بکارگیری خواص شیمیایی و فیزیکی کاملا" شناخته‌شده اتمها و مولکولها ( نحوه پیوند آنها به یکدیگر) را ارائه می‌دهد. مهارت مطرحه در این تکنولوژی دستکاری اتمها بطور جداگانه و جای دادن دقیق آنان در مکانی است که برای رسیدن به ساختار دلخواه و ایده‌آل موردنیاز. این قابلیت تقریبا" حاصل شده است و با رویکرد ساخت از پایین به بالا یا  Bottom-upمطرح است.(البته در مقابل این روش، ساخت از بالا به پایین(Top-down) هم وجود دارد که در آن از لیتوگرافی یا دانش حکاکیدر مقایس نانو برای برش و شکل‌دهی لایه‌های نازک جامد استفاده می‌شود و قدرت تفکیک آن محدود به اندازه‌های بزرگتر از 100 نانومتر می‌باشد اما در روش پایین به بالا قدرت تفکیک آن 1 تا 100 نانو متر می باشد.)  به عنوان مثال شما می توانید اتم های کربن موجود در زغال سنگ را با تغییر دادن ترتیب قرار گرفتن آنها به الماس، فولرن(C60)  و نانو تیوپ ها تبدیل کنید و دیگر دردسر روش های مختلف شیمیایی و فیزیکی برای تولید و بدست آوردن این ملکول ها را نخواهید کشید .چیزی که کار را باز جالب تر می کند این است که شما می توانید با کدگذاری اینکه چگونه اتم ها در کنار هم قرار گیرند و دادن این کد به خود اسمبلر ها (ماشین های کوچکی که می توانند خود کار یکدیگر را تولید کنند) به صورت هوشمند این مواد را تولید کنید.

 

حالا شما می توانید با این قدرت ، تمام خواص ماده خود را از رنگ و شکنندگی و استحکام آن گرفته تا چگونه خود را به صورت هوشمند تکثیر و تکامل دهدند، تغییر دهید.

نانو تکنولوژی یک رشته خاص نیست بلکه تلفیقی از علوم مختلف است که وارد تمام علوم و رشته ها شده و در صدد ارزان تر ،هوشمندتر، سریع تر، راحت تر، امن تر و ... کردن بر می آید.

 

برخی از قابلیتهای نانوتکنولوژی عبارتند از :
1. محصولات خوداسمبل
2. کامپیوترهایی با سرعت میلیاردها برابر کامپیوترهای امروزی
3. اختراعات بسیار جدید ( که امروزه ناممکن است)
4. سفرهای فضایی امن و مقرون به صرفه
5. نانوتکنولوژی پزشکی که درواقع باعث ختم تقریبی بیماریها، سالخوردگی و مرگ و میر خواهد شد.
6. دستیابی به تحصیلات عالی برای همه بچه‌های دنیا
7. احیای مجدد بسیاری از حیوانات و گیاهان منقرض‌شده
9. احیاء و سازماندهی اراضی

10. ...

 

مواردی از پیشرفت های نانو تکنولوژی که محقق شده:

 

1. در پزشکی، نانو ذراتی که به توزیع آسان دارو در قسمتهای بدن کمک میکنند. این وسایل به اصطلاح کوچک که از دارو ساخته شده اند با لایه هایی از نانو ذرات پوشیده شده اند و میتوانند به قسمتهای مختلفی از بدن برسند و بیماریهای از قبیل سرطان را درمان کنند.

پیشرفت در تشخیص بیماریها نیز قابل پیشبینی است، همانطور که دستگاههای جدیدی که بر اساس تشخیص    DNAیا پروتئین پایه گذاری شده اند و میتوانند از مقدار ناچیزی خون به طور همزمان وجود چندین بیماری را تشخیص بدهند.

 

2. در صنایع الکترونیکی، هم اکنون یک هد مغناطیسی با اندازة حدود نانو تولید شده که اطلاعات را از دیسک سخت میخواند. همچنین تراشه های حافظه با اندازة نانو مدنظر هستند که قدرت ذخیره ای برابر با هزاران تراشه فعلی را دارا خواهند بود.

 

3. در علوم زیست محیطی، غشاءهای نانویی فیلترهایی برای سد نفوذ آلودگیها هستند و همچنین قادر خواهند بود تا آلودگیها را با روشهای شیمیایی یا بیولوژیکی پیدا کرده و برطرف کنند.

 

4. در صنایع نساجی، لباس ها و پارچه هایی تولید شده که نه خیس می شوند و نه کثیف و بعضی از آن ها با وجود نازکی و سبکی ضد گلوله اند و بسیاری از علائم حیاتی انسان را کنترل می کند.

و ....


 

حامد

گزارش اقلیت!!!

در این چند روز برای من اتفاقات جالب و فوق العاده ای افتاده که اصلا تصورش را نمیکردم. تعطیلی روز شنبه و پیامدها و حرف های پشت آن، رفتن به دبیرستان فرزانگان همراه جمعی از دوستان برای بازدید از نمایشگاه پروژه ها، قرائت معلم فیزیک، ورود رشته نانو تکنولوژی که هنوز نمیدانم در چه گرایش و رشته ای و ...

 


حرف اولم در مورد علم جفر(همان جفنگ و رمّالی خودمان) است که در وبلاگ پیر هرات مطرح شد، والا نمیدانم بگم قانع شدم یا نه!!! همین جاهاست که دین و علم می زنند تو سر هم، یک دلیل علمی، منطقی، چیزی پشتش می تواند وجود داشته باشد یا نه؟ ولی این جالبه که خود دانشمندان که در این مقطع به جنگ و دعوا پرداختند، سخن از نیروی پنجم در طبیعت با نام "نیروهای کیهانی "  آورده اند که حداقل بتوانند این جفنگیات! را فقط عینی باور کنند که البته منشا این توجه شان هم همان اتفاق های عجیب غریبی است که  در هرم خئوپس می افتد اما باید این را بگویم که من اینکه هر حرف برای خودش یک چیزی دارد و ... یک قدر هم اغراق آمیز است( فقط امیدوارم پیر هرات خودشان را کنترل کنند که برای فشار خونشان خوب نیست. )

 


اما گزارش علمی بازدید از نمایشگاه پژوهش فرزانگان!!!

چیزی که خیلی جالب بود، هنگام ورود ما به محل پروژه های شیمی بود، از در رفتیم تو یکی داد زد: "مسعود ...!!!" خوب شد قبلا هماهنگ کرده بود که یکی از آشنایان مشغول تحصیل در آنجا است و اگر حالا بیا دو ساعت توضیح بده سوء تفاهم پیش آمده.

البته فقط هدف من گزارش و تحلیلی از پروژه هاست و از باقی جوانب! عبور می کنم که انشاءالله خود پیر هرات که ما را در این برای امر خیر یاری نمودند، به قلم خود بررسی جوانب بپردازند.

تقریبا 70 درصد پروژه ها مطالعاتی تحقیقاتی بود که 5 نفر رفته بودند یکسری مطالب را جمع کرده بودند و باز با تسلط کم روی باقی جوانب آن را ارائه می دادند. از این جهت با تسلط کم که اگر کسی پیش زمینه ای در مورد آن مطلب داشت و سوالی می کرد جواب هایی از قبیل "در حیطه  پروژه ما نیست " و یا "خود دانشمندان هنوز کشف نکرده اند" و ... میدادند. البته خوب جالب بود که کل این پروژه را که یک نفر هم می توانست جمع کند، 5 نفر روی آن کار کرده بودند. البته این را جدی می گم که هر کس می توانست در آن جیغ و داد توضیحات را بفهمد، یک لول کارش درست تر بود. 

از آن طرف هم افرادی در زمینه فیزیک و نجوم پیدا می شدند که کار کرده بودند ولی خوب مثلا پیدا می شدند که آن بالا یک فرمول نوشته بودند و خود نمی دانستند که از کجا آمده و ... .

پروژه ای که آن وسط توجه ام را جلب کرد تاثیرات مغناطیسی زمین بر نماز گزار بود؛ اما متاسفانه کسی برای توضیح نبود .

آخرین نکته اینکه روحیات خاله بازی هنوز در آنها وجود داشت و سر هر غرفه ای میرفتی وسایل پذیرایی فراهم بود!!!

 

حامد

اگه یه روز بگم از این حکایت


-آقا من خسته شدم تو خسته نشدی؟
-از چی؟
-از این تکرار.
-چرا باید خسته شم؟
-عمر برفت به بی حاصلی و مسخرگی.
-خوب تقصیر خودته.
-چرا ؟
-نمی بینی.
-چی رو؟
-دو قدم جلو تر رو.
-چه خبره؟
-فصل درو.
-یا لیتنی کنت ترابا
-چرا؟
-آفت ... گناه ...
-وامصیبتا!
چند روز دیگه محرم شروع میشه
محرم چندمه که داره میاد؟
محرم چندمه که میگذره؟
چندتا محرم باید بگذره تا یه تکونی بخوریم؟ (خودمو میگم)
چند بار ظهر عاشورا باید بزنیم تو سرمون و بگیم «وای حسین کشته شد» ولی نفهمیم چرا «وای حسین کشته شد»؟

اگه این ایام یه حالی بهتون دست داد تو رو خدا ما رو فراموش نکنید

التماس دعا 

احمد 

یار ز ره می رسد و دل ز قدومش خرسند ...

مژده ای دل که فلک حالت دیگر دارد           انجم شب خبر از وصل تو در بر دارد

حالیا از قدمش پیک بهاران آید                  که کنون گل به تنش جامه ی ازهر دارد

گردش چرخ فلک حادثه ای می سازد         که حدوثش خبر از یار معنبر دارد

ده بشارت که خدا قصد عنایت دارد            که قضا حکم وصال تو مقدر دارد

هر نفس شکر خدا دارم و در محرابم         هدهد خوش خبرم نامه ز دلبر دارد

عاقبت جام جم از دست سلیمان گیرم      آسمان بهر زمین هدیه برتر دارد

می زند زنگ دلم از پس هستی فریاد       کعبه دل صنما نام تو بر در دارد

صاحبا شعر صبا را تو ببین کز یمنت           کمترین بوده کنون ساقه شکر دارد

«میلاد»

قرن ما شاعر اگر داشت هوا بهتر بود!

خارم اگر از خواری خارم تو مپنداری

دانم که مرا با گل یک جا تو نگه داری

گل را تو به آن گویی کز عشق معطر شد

آن گل که فقط گل بود در حادثه پرپر شد

 

اولا

از همه اعضای گل وبلاک تشکر می کنم که در ایام امتحانات ( و یکی دو هفته هم بعد از آن برای احتیاط !) به حرف بزرگترهاشون گوش کردن و دست به کیبرد نزدن و حق درس خوندن رو خوب به جا آوردن!

خوب وبلاگی که همه اعضاش دانش آموز باشن همین جوری میشه دیگه انتظار دیگه ای هم نمی شه داشت .

 

ثانیا

یه هفته بعد از امتحان ها رفتیم اصفهان تا خستگیمون در بره ولی چون تو امتحان ها اصلا خسته نشده بودیم اهداف دیگه ای هم برای اردو در نظر گرفتیم تا اولا خودمون خوشمون بیاد (چون همچین اهداف دهن پر کنی بود )  ثانیا (این یکی مهم تره) مامان بابا هامون نگن می خواید برید اون جا چی کار؟ برای همین هم اهدافمون رو روی رضایت نامه هامون  نوشتیم که دیگه لازم به توضیح هم نباشه .

اگه یادتون باشه اهدافمون اینها بود:

1-      تقویت رو حیات جمعی  2- استراحت و تفریح  3- ایران شناسی و ...

این رو فقط واسه این گفتم که حالا که یه خوده از اردو گذشته به این فکر کنید که تو اردو چقدر به این اهداف رسیدیم!

 

ثالثا
یه چیزی رو می دونستید ؟

50 در صد اعضای وبلاگ ما مسئول تغذیه ی مدرسه هستند .

پس اگر دچا ر سوء تغذیه یا هر مشکل گوارشیه دیگری شدید کافیست با ما در میان بگذارید!

 

رابعا

یک عمر نیدیشم هیهات تو در پیشم

چشم است که بینا نیست در عشق که اینها نیست          

 

 

احمد

بگو به خدا قسم من را فراموش نکن!


این را می توانم در جواب پست قبل بدهم این که بدبختانه امتحانات تمام شد
!!! از این جهت بدبختانه که دیگر مهمانی تمام شد،دیر می آمدی و زود می رفتی، هر وقت خواستی درست را می خواندی و هر وقت هم که خواستی به تفریحات سالمت!!! می رسیدی، برای من یکی که یک جور مهمانی به حساب می آمد، به قول خودمون روزی دو تا فیلم رو شاخش بود.

       


دیشب مدیرمان از سفر خارج خود تعریف می کرد، در بحبوحه صحبت هایش بد جوری گر گرفته بود. بهش حق می دهم، بالاخره هر کس ظرفش مقداری پر می شود.

 


دیشب پس از گرفتن کارنامه حرف هایی که پدر و مادرها به فرزندانشان می زدند جالب بود.یکی وقتی کارنامه پسرش را دید گفت با این وضع درس خواندن دانشگاه های قم هم قبول نمی شوی و بعد از پرس و جو فهمیدم که پدره معتقده که بد ترین دانشگاههای ایران در قم است. یک نفر دیگر هم که معدلش الف شده بود گفت که حتی مادرم به خاطر مشغله اش(امر خیری در کار بوده!!!) حتی نتوانست کارنامه اش را ببیند. یکی دیگر هم مثل من بدبخت که دیشب بد جوری موقع کارنامه دادن حالش گرفته شد، دقیقا روی مرز الف و ب بودم، شنیده بودم که تمام زندگی طرف(!!!) به یک تار مو بند است ولی نشنیده بودم که به یک بیست و پنج صدم از یک درس بند باشد. راستی باید به احمد و پیر هرات(استاد پیچاندن) پیروزی شان را در میدان نبرد تبریک بگویم.

 


قراره که فردا شب برویم اصفهان، و قراره که یک چند نفری از لذت های خود بزنند و بعد دو روز برای مخ تیلیت شدن (المپیاد ریاضی و کامپیوتر) برگردند تهران.نمیدونم کدومشان عاقبت به خیری دارد!!!

حامد