1. از اونجایی که این وبلاگ مثل آیینه ای است که می تواند چیزهای زیادی را از شما در دل خود نمایان سازد، تصمیم گرفتم یک تست شخصیت را که در جایی خوانده بودم، منعکس سازم . چند ماه پیش یک اردویی رفته بودم که یکی از دوستان یک سری تست شخصیت جالب و به معنای واقعی، باحال را مطرح کرد. واقعاً شرکت در این تست ها به عنوان اولین نماینده سخت و گاهی دردسر ساز است مخصوصا برای کسایی که خیلی نسبت به خود مطمئن اند و مدام با تعریف از خود در زمینه های مختلف موجب حیرت دیگران میشوند. از همون جاها بود که با این تست ها بهتر آشنا شدم و علاقه بیشتری پیدا کردم. البته چیزی که در مورد این جور تست ها مطرح است ، سختی بیانشان در جمع بخاطر بعضی مسائلی است که در آنها مطرح می شود و فرد جلوی بقیه بطور کامل آب میشود، یه چیزی مثل دریا و آبشار!!!. این تست را در مرحله نخست که آوردنش نسبت به بقیه آسان تر است را میآورم و اگر مشکلی پیش نیاید(مخاطبین با نفوذ!!!) کمی جلوتر خواهم رفت چون همه اینها وسیله ای بیش نیستند.
فرض کنید این چند کار بطور همزمان پیش میآید، کدام یک از این کارها را در اولویت انجام قرار میدهید:
1.تلفن زنگ می خورد.
2. بچه گریه میکند.
3. یک نفر زنگ خانه را میزند و پشت در است.
4. لباس هایی را که شسته اید خشک شده و باران شروع به باریدن میکند.
5. شیر آب آشپز خانه باز است.
جواب شما نشان دهنده میزان اهمیت شما به موضوعات در زندگی تان است.
2. سر یک کلاسی حاضر بودم، از روی جدی گرفتن بحث یک سوالی کردم.معلم سر کلاس در جواب به پاسخ من هر چی که طی این یکی دو هفته اخیر مطالعه و برداشت کرده بود را به هم بسط داد و شروع به صحبت و توجیه کرد ،در حین صحبت های معلم کلی استفاده کردم ولی گاهی اوقات جوری به سوال پاسخ داده می شود و همه چیز را وارد بحث میکنند که پس از مدتی که خود شنونده نمی فهمد که چه از مخاطبش سوال کرده بود و کمی که قضیه پیش برود خود گوینده نمی فهمد که چه قرار بود بگوید ولی باز از حرف های مطرح شده می توان کلی سود برد اگر طرف اهل هنر گوش کردن باشد.
پ.ن.
این مطلب نمونه ای از دو تا یکی است و برای تست این استراتژیک صورت گرفته است.
حامد
مرز در عقل و جنون باریک است/کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
عشق هم در دل ما سر در گم / مثل ویرانی و بهت مردم
گیسویت تعزیتی از رویا / شب طولانی خون تا فردا
خون چرا در رگ من زنجیر است / زخم من تشنه تر از شمشیر است
مستم از جام تهی حیرانی / باده نوشیده شده پنهانی
عشق تو پشت جنون محو شده / هوشیاری است مگو سهو شده
من و رسوایی این بار گناه / تو و تنهایی آن چشم سیاه
از من تازه مسلمان بگذر / بگذر از سر پیمان
بین دیوانه به دین عشق تو شد / جاده شک به یقین عشق تو شد
مستم از جا تهی حیرانی / باده نوشیده شده پنهانی
شعر از افشین یدالهی
میلاد
عید فطر مبارک باد.
بالاخره این ماه هم مثل ماه رمضان های قبل تمام شد و تنها چیزایی که برای من به جا ماند،2 یا 3 کیلو لاغر شدن بود.خوش بحال کسی که از این ماه درست حسابی استفاده کرد.
قالب وبلاگ هم خوشبختانه عوض شد.از میلاد که یکدفعه همه را غافلگیر میکنه ممنونم .
حامد
بله ... گویا بالاخره عید هم بر ما مبارک شد و آقایان فضلا موفق شدند که ماه رو در دام خود گرفتار کنند و لبخند رو بر لبان ما بچه های شب امتحانی بنوشونند.
عید شما هم مبارک باشه
میلاد