بال های دلم گسترده،
افق نظرم چه وسیع.
به خیال پرواز،
چشمها را می بندم.
* * *
پنجره باز شده.
وزش باد سحر بر رخ من هست خوشایند.
چه هوا و حالی!
چه فراغ بالی!
برگی از دفتر بازم به نسیم،
می تپد اکنون روشن.
پاهایم لیک جدای از زمین،
زیر بالهایم فارغ،
ز آنچه در زیر است.
salam az vablageton khosham oomad
movafagh bashid