امان از دست آدمای بی معرفت ...

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم ....
ای ... چه می شه کرد دیگه ... الان انقدر حالم گرفته اس که نگو. اصلا انقدر حالم بده که نمی تونم هیچی بنویسم. ولی به هر حال ...
به هر حال همیشه تو دنیا آدمای بی معرفت پیدا می شن٬ همین جور که آدمای خوبم زیادن. اما از شانس گند ما امروز مثل اینکه باید یه آدم بی معرفت می خورد به تور ما.
اول از دست اون عصبانی بودم ولی بعد که یه ذره گذشت تنها حسم این بود که برای خودم تاسف می خوردم ...
خداییش آخه اینه رسم جوونمردی؟؟؟
باشه اشکالی نداره ...
نظرات 2 + ارسال نظر
ناتورشت دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:53 ق.ظ http://natoor-e-dasht.blogsky.com

انقده غصه نخور حالا!!...بزرگ میشی یادت میره! ؛)

حسین شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 04:08 ب.ظ http://moongate.blogsky.com/

امـــــــــــــــــــــــــــــان..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد