۱. سه شنبه با تعداد زیادی از دوستان افطاری خانه دوست دیگری دعوت بودیم.غذا و افطار در حد عالی و همه چیز عالیتر برای اینکه تا خود سحر بیدار بمانیم و شارژ باشیم. هنگام جمع کردن سفره شده بود و که یکی از دوستان به صاحب مجلس رو کرد و با عرض معذرت گفت: فلانی مرده شورت را ... . من که لااقل غاقل گیر شدم.این هم نوعی تشکر از فرد خیری بود که همچین تدارکی دیده بود.خوب شاید هم آنقدر خورده بود که نفهمید بنده خدا چه گفته!!!
۲. سعی میکنم ۵ شنبه ها مطالب خود در این آینه انعکاس دهم.
۳. احتمالا عضو جدیدی در راه است که من شخصا والیبالش را قبول دارم.
۴.در ضمن هواداران موشک کاغذی مثل اینکه زیاد شده، این هم یک هدیه که از همین جاها شروع شد: http://www.bestpaperairplanes.com
حامد
چند وقت پیش از یکی دبیرستان های خوب تهران نامه ای برای خواهرم آمد که اولویت ثبت نام به او رسیده بود و از او خواسته بودند در این مدرسه ثبت نام کند.خوب حدود 1 ماه از اول سال تحصیلی می گذرد، دوستان جدید،درس های داده شده و ... حالا وقت ثبت نام به او داده اند.تو همه جای دنیا مدارس دیرتر تعطیل و زودتر شروع میشوند ولی تو این مملکت یه چیزایی این جوری به وجود می آید که آدم پیش خود چیزایی راجع به جایی که توش زندگی مکند به سرش میزند.
حامد
ما هم اومدیم ...
پیام