فرستنده،گیرنده

 

از نظر من وقتی دو نفر با هم صحبت می کنند یک سو فرستنده به حساب می آید و یک سو گیرنده . یک جاهایی است که کمر آدم تا حدودی در درست رساندن پیامش خورد می شود.خوب یکی از دلایلش می تواند این باشد که با طرفش که گیرنده  است روی یک فرکانس و موج درست و حسابی تنظیم نشده باشد، البته خوب این کار در واقعیت بر عهده گیرنده است که خود را با فرستنده وفق دهد اما وقتی این فرستنده و گیرنده دو آدم باشند جریان فرق می کند در این زمان آنقدر فرستنده باید با Tuner خود بازی کند که یک فرکانس درست برای match شدن با طرفش پیدا کند.خوب تو همین کم و زیاد کردن این ماسماسک  برای پیدا کردن یک فرکانس خوب، یک جایی در چرخاندن آن زیاده روی می کنیم و یه جاهایی هم کم روی. خوب در این حین خدا می داند پیام ها چطوری به گیرنده که مخاطبش است رسیده شده باشد.مخصوصا که گیرنده فرد حساسی باشد و از نظر او چیزهای زیادی وجود داشته باشند که حتی یکبارش هم زیاد باشد. این مسئله درست نرسیدن پیام هنگامی به جاهای بحرانی تر خواهد رسید که noise و پارازیت هم از اطراف و محیط پیرامون به آن اضافه شود.

فکرش را بکنید که با تمام این توصیفات اگر دو نفر تا حدودی بحث شان شود ،آنوقت چه اتفاقی خواهد افتاد!!! دیگر فرستنده و گیرنده روی یک موج خاص نمیتوانند با هم یکی شوند، آگاهانه یا نا آگاهانه هم این تغییر میکند و هم آن.

 

سه شنبه سر یکی از کلاس های درس با معلمم سر یک قسمت از "استراتژی حل مسئله بحثم شد و از نظر من آن تیکه که به قول معروف باید در چرک نویس نوشته شود، دیگر لزومی به نوشتن دوباره ندارد که تصادفا و یا به اشتباه در بحث از آن قسمت به نام " بی خود "  نام بردم، یک لحظه متوجه تغییر حالت معلم شدم  و ... 

این ماجرا مثالی از عدم تنظیم درست فرستنده بود که یک سوء تفاهمی را در پیش داشت(اکر گیرنده شخص ادیبی باشد همین مشکلات و گرفتاری ها را هم دارد!!!).

 


یک خبر خیلی خوب شنیدم که یکی از آشنایان نزدیکم که دوره آمورشی سربازی خود را در بیرجند به سر می برد، به تهران اعزام شده است.این جاست که میگن، چه خوش (خر) شانس!!!

 


دیدم هیچ کس یادی از خواننده " آب زنید راه را " که چند شب پیش فوت کرده بود نکرد، گفتم من یادی کنم و بگویم که خدا رحمتش کند، چه اجرایی نو و متفاوت با دیگر مجریان در تلویزیون داشت. همه مجریان مسخره کانال 5 یک طرف، آقای علیقلی یک طرف. ولی چیزی که خیلی ناراحتم کرد شنیدن حرف هایی بود که پشت سر این بنده خدا زده شد.

 


سه روز تعطیلی هم مثل سه ماه تعطیلی گذشت و هیچ چیز عایدم نشد،  وای از دست این اراده!!!

 


قراره قالب وبلاگ عوض شود، بالاخره باید ما به روز باشیم!!!

 



حامد

نظرات 7 + ارسال نظر
حسین جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:14 ق.ظ http://totanj.blogspot.com

جذاب بود

احمد جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 06:43 ب.ظ

اول یه نظر نوشتم ولی بعدش پشیمون شدم و پاکش کردم
به قول معروف دچار خود سانسوری شدم
اصلا ولش کن بابا
بی خیال

منتظر کوچک جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:31 ب.ظ http://zamzam69.blogsky.com

با سلام به تو ای دوست عزیز
اولین سالگرد تاسیس وبلاگ منتظر کوچک مبارک باد!!!!
نمی خوای بیایی تبریک بگی.منتظرم.
به امید ظهور یار

امیر جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:35 ب.ظ http://dardeshgh.blogsky.com

سلام دوستم....خوبی...امروز من خیلی دلم گرفته بود...دیدم بهترین راه اینه که بنویسم...نشستم یه دل سیر درد عشقمو تو وبلاگ نوشتم....ممنون میشم بهم سر بزنی...نظرتم برام مهم....یا حق

علی شنبه 21 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:33 ب.ظ

در مورد پادگان بیرجند باید بگویم که محل خودسازی است آقا حامد لطفا در مورد آشنای نزدیک دیگه ای که به زودی به خدمت میره بنویس
مرسی ...

رسول شنبه 21 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:53 ب.ظ http://totanj.blogspot.com

مثل همیشه متفاوت و زیبا
موفق باشی

رسول یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:22 ب.ظ http://totanj.blogspot.com

مطمئنی گیرنده ادیب و .... بود؟ تو مدرسه یه چیز دیگه ای می گفتی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد