آسمان غرق حضور نور شد ظلم و تاریکی ز مکه دور شد
آمنه طفلی جهان را هدیه کرد آسمان خورشید و مه را فدیه کرد
کوه و ماه و جنگل و صحرا، زمین سجده زد برپای آن طفل امین
شد امین الله همی خوشحال و شاد چون امین را جان خدایش بر بداد
مصطفی (ص) را چون خدا کردش پدید از تنش جناتُ تجری آفرید
پرده ی عرشش نمود ابروی او شب سیه کردش همی از موی او
چون دلیل خلق آدم زاده شد باعث ظلم و ستم و آواره شد
بر حرا هم صحبتی آمد پدید چون محمد (ص) در دو عالم کس ندید
ابر و باران گر بوَد از او بوَد قطره دریا گر شود از او بوَد
بحر را موجی چو هست از او بوَد باز را اوجی چو هست از او بوَد
نطفه ی حق را محمد (ص) چون ببست پشت کفر و شرک و بتها را شکست
آدم و جن و پری، حتی خدا هرگز از یادش نبینی خود جدا
چون خدا از او همه عالم سرشت بر در میخانه ها مسجد نوشت
رشته ی تسبیح حق را عقده کرد چهره ی کفار از او گردیده زرد
صبر او از عالمی خود بیش بود طاقتش اندازه ی صد نیش بود
کودکی سنگی به دست از پی روان من دگر شرمم بیاید از بیان
گوش او جایی پر از دشنام بود او همان رسته ز صدها دام بود
هل اتی یارش شد و خیبر شکن کوثرش در گفت و گو شکّر شکن
چون حسن (ع) بر پای او بنشسته بود فرق مولامان علی (ع) بشکسته بود
راه چاه خستگی را بر علی (ع) مصطفی کردش نمایان بر ولی
قصه دیوار و زهرا (س) را به در گفت و غم خود چیره شد بر آن پدر
بر گلوی طفل زهرا (س) بوسه زد تا مگر تیغی گلویش را گزد
از پی اش سجاد (ع) و باقر (ع) شد روان صادق (ع) و موسای کاظم (ع) شد عیان
شد رضا (ع) از پی پس از او شد جواد (ع) هادی (ع) و بعدش حسن (ع) را جان بداد
بعد او از قائمش (عج) آورده نام حجت او شد بر عالم چون تمام
مکه را او کعبه دل ها نمود از مدینه چهره ی غم را زدود
بر دل خصم خدایش تاخته پیش حق او جان و دل را باخته
مهر او بحری که عرضش ناتمام وصف او هرگز نیاید در کلام
خواب شب از روی او شرمنده شد جمله عالم بر محمد (ص) بنده شد
میم مرد و حاء حمد و دال دل این چنین مردی خدا سازد ز گل
از ربیع الاول آن شب زاده شد کاو در آن جان محمد (ص) داده شد
«میلاد»
سلام
امیدوارم همیشه در طول زندگی و وبلاگ نویسی موفق و پیروز باشید
باتشکر
و از اون جایی که من آدم رکی هستم بگم که اولین شعرت بود که اصلن باهاش حال نکردم.
شعر باید سخن روز باشه. درد جامعه باشه. جریان زندگی باشه.
البته هر جور که خودت راحتی !
میلاد می خوام یه چیزی بهت بگم ولی می دونم ناراحت می شی . لذا ترجیح می دم سر در گریبان فرو ببرم .
دوست وبلاگی سلام
من یک سوال دارم امید وارم جواب مرا با دقت بدهید.
چرا به امام رضا لقب رضا را دادند ؟؟؟؟؟
و بدانید من در رابطه با امام رضا مطالبی می دانم که اگر دلتان
بخواهد برایتان می فرستم.!!!
خیلی شعر قشنگی بود
دسته گلتون درد نکنه
یک جورایی با کوروش موافقم.
فکر کنم حضرت جبرئیل کمکت کرده