لای برگای کتابا دنبال خودت نگرد
تو غبارا تو سرابا دنبال خودت نگرد
گم نکن خودت رو تو دنیای تردید و دروغ
زیر آوار نقابا دنبال خودت نگرد
باورش کن من تازه رو خود خود توئه
اون غریبه که عذاب لحظه هات شده توئه
صورتت برات نقابه خودتو نشون بده
اون که تن میده به هر نقابی که مُده توئه
(یغما گلروئی)
سلام احمد جون...یعنی ؟؟؟؟...کجا دنبال خودم بگردم؟؟؟...خودی وجود داره یانه؟؟؟...برای کی زندگی می کنیم؟؟؟...واقعا چه خبره؟؟؟.......
دوباره سلام...بعد از حرفهای دیشبمون تازه شعر باز دانشگاه رو متوجه میشم...چی کار میشه کرد...بسوزه پدر عاشقی...البته فرقی هم نمی کنه چون خودش همیشه هست...به هر شکل باید منتظر موند...زندگیه و انتظار...زنگیه و هزار امید...چه میشه کرد به جز توکل؟؟!!...اگه راهی وجود داره بگو...
احمد عزیز خیلی وقت بود از گلرویی نخونده بودم ولی راجع به آینه یه شعر داره که بخشیش که مربوط به پست هم هست اینه( اینه نه آینه!): ( خوب شد تو ترنج هم از اون حتمآ مینویسم!):
تو بگو، من چی بگم تو گفتگوی آینه ها
وقتی جای زخم زنگار جذام رو تنم!
چون خودم خط خطی ام، آینه ر ُدوس ندارم!
شنیدن عادت من نیست، همیشه داد می زنم!
...
پُز حافظ رو می دم که زیر سرنیزه ی من،
جون به لب شد و غزل نوشت و آفتابی سرود!
پُز خیام و می دم که حتا قد یه نفس،
فارغ از هراس قداره ی تیزِ من نبود!
...
تو بگو، بگو به دنیا چی داده، دستای سیاه بی حافظه مون؟
بگو جُز یه مشت گذشته چی داریم، توی صندوقچه ی گود خونه مون؟
تو بگو، بگو به دنیا چی دادیم، غیر از این سکوت طولانی سرد؟
گُفت بی گوی صدا و ُ سکسکه، عمریه جاری تو گنبد درد!
«مرسی از انتخاب قشنگ شعرت!
یاده شعر دیگه ای از یغما افتادم :
ای بازیگر گریه نکن ما هممون مث همیم
صبحا که از خواب پا می شیم نقاب به صورت می زنیم...
بیت آخرش واقعا دیوونه ام کرد ...holy shit
-توئه- دیگه چیه؟
به به چه شعر خوبی!!!!!
به به ... شعر ردیفی بود و با این که من اصولا با یغما گلرویی حال نمی کنم ازش اوشم اومد.
وبلاگ سبزی دارید عزیز به من هم سر بزنید.
چیه٬ چرا جدیدنا رفتی تو خط شعر و مر ؟!؟
احمد این شعر های از کجا گیر می یاری.این ور و اون می کنه
بابا شما دیگه کی هستید که واسه خودتون کامنت می ذارید
عجیبه
اونی که پیام نوشته بهتره
فرهاد عاشق شده؟